قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم

ساخت وبلاگ
بعد از خوردن صبحونه با ایینه های دق قراره با ایاتو تمرین کنیم... آخه من موندم این آیاتو...میخواد معلم من بشه؟؟ من که ریجی و سوبارو رو خیلی بیشتر دوست دارم راستش ریجی خیلی خیلی خیلی دوست داشتنیه...و هیچ کدومشون به پاش نمیرسین با صدای خنده ریجی همه برگشتیم سمتش و با تعجب نگاهش میکردیم شو-چیزی شده؟؟ ری قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 13:33

سوبارو-من فقط میخواستم قدرتمند بشم... -منظورت چیه؟ سوبارو-خب...تو میدونی که خون اشام ها وقتی ماه هلالی میشه قدرتشون به حداقل میرسه... -خب... -خب...راستش...با خودم فکر کردم که اگه من بتونم قلب یه انسان رو داشته باشم و بدن یه خون اشام... ریسا-صبر کن...تو...تو یه ذره فکر نکردی من چه احساسی دارم... سوبا قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 13:33

کاناتو-بعضی چیزا هیچ وقت عوض نمیشن و با عوض شدنشون حس میکنیم چیزی رو از دست دادیم همه برگشتن سمت کاناتو کاناتو-ریسا....زود باش امروز قراره من استادت باشم ریسا-ب...باشه... شو نگاهی به ایاتو کرد و گفت-مثل اوندفعه نشه... به شو نگاه کردم و گفتم-ایاتو رفت تا اونو بگیره...تقصیر من بود که اومدم بیرون... شو قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 13:33

(این عکس مامان سوبارعه این لباسیه که اون پسر بچه تو دستش بود پس ینی پسر بچهه سوباروعه همین لباسم رو تخت ریسا گذاشته بود.) ریسا: از وقتی خوابیدم همش دارم خواب های عجیب و غریب میبینم... یا بهتر بگم گذشته یه آدم دیگه رو میبینم... چشمام رو نیمه باز کردم و به پنجره نگاه کردم خوشبختانه پرده هاش رو نکشیده قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 13:33

  به پشت سرم نگاه کردم که چشمم به کسی افتاد جرقه ای تو ذهنم به وجود اومد... درسته...همینه...این باعث میشه به جواب برسم... جواب همه مشکلات من همین کسیه که جلوم ایستاده اون کسیه که قسمتی از وجودم باهاشه...اون جواب تمام سوالاته... سوبارو اومد نزدیکتر و با اخم همیشگیش پرسید -تو...اینجا رو از کجا پیدا کر قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 13:33

با تکون هایی که میخوردم از خواب بیدار شدم... دستم رو تو موهام فرو کردم و اتفاقات دیشب رو تو ذهنم مرور کردم... بعد از اینکه دیشب به خواب رفتم ... همه چیز تو خلسه فرو رفته و محیط اروم خونه مثل خیابونی شده که بعد از گذشتن از یه زمان شلوغ الان مثل یه صحنه خالی شده... زمان زیادی گذشت تا موقعیت رو درک کنم قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 13:33

ریسا توی وضعیت فعلی داستان... قبلا هم بهتون گفتم که ریسا از اولش موهاش سفید نبوده و ... بعدا توی قسمتای بعدی میفهمید که چرا موهاش سفید شد... فعلا روند داستان با این حالت از ریسا پیش میره و در اینده موهاش سفید میشه... موضوع بعدی لباسیه که براتون توضیحش دادم و احساس کردم توی توضیحات لباسه مبهمه برا قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 2:43

با شنیدن صدای بارون و رعد و برق از جام پریدم... وقتی ساعت رو دیدم جا خوذدم ساعت هشت صبحه اما چرا هوا اینقدر تاریکه... سریع از اتاق زدم بیرون تا ببینم چی شده...اما وقتی در اتاق رو باز کردم متوجه شدم اینجا اون جایی نیست که من زندگی میکردم... با وحشت به اطراف نگاه کردم دور تا دورم پر از درخت بود و مه ه قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 44 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 21:25

(قلب مشترک...آبیا این برای دونستنش کافی خواهد بود؟) با گیجی دوباره سرم رو برگردوندم و به اطرافم نگاه کردم اما هیچ اثری از وجود اونا نبود کاغذ رو توی دستم مچاله کردم و و روی تخت نشستم هنوزم فکر میکنم اینا یه خوابه و من به زودی بیدار میشم احتمالاتی که توی ذهنم به وجود میان تیکه تیکه من رو از درون نابو قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 28 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 21:25

یه عکس خوشگل از ساکاماکیا 

ساکاماکی                        

                   

قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم...
ما را در سایت قـلـــ♥ـــــب مشتــــرک_قسمت نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : risaweb بازدید : 15 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 21:25